|
|
http://popupi.net/user/signup/ref:35
نوشته شده در جمعه 3 آبان 1392
نوشته شده در جمعه 3 آبان 1392
عاشق که میشوی....
لالایی خواندن هم یاد بگیر...
شب های باقی مانده عمرت....
به این سادگی ها صبح نخواهند شد....
:: موضوعات مرتبط:
داستان و مطالب عاشقانه ,
داستان های عاشقانه ,
همه اس ام اس ها ,
,
:: برچسبها:
عاشقان ,
داستان عاشقانه ,
عشق ,
داستان ,
دختر ,
ازدواج ,
نوشته شده در جمعه 3 آبان 1392
نوشته شده در جمعه 3 آبان 1392
نوشته شده در جمعه 5 مهر 1392
عاشقتم
روزی دختری از پسری که عاشقش بود پرسید …:چرا مرا دوست داری …؟چرا عاشقم هستی …؟پسر گفت …:نمی توانم دلیل خاصی را بگویم اما از اعماق قلبم دوستت دارم …دختر گفت …:وقتی نمی توانی دلیلی برای دوست داشتن پیدا کنی چگونه می توانی بگویی عاشقم
هستی .!.!.؟پسر گفت… :واقعا دلیلش را نمی دانم اما می توانم ثابت کنم که دوستت دارم …دختر گفت …:اثبات.!.!.؟نه من فقط دلیل عشقت را می خواهم …شوهر دوستم به راحتی دلیل دوست داشتنش را برای او توضیح می دهد…اما تو نمی توانی این کار را بکنی …پسر گفت …:خوب …من تو رو دوست دارم …چون …زیبا هستی…چون…صدای تو گیراست …چون…جذاب و دوست داشتنی هستی…چون …باملاحظه و بافکر هستی …چون …به من توجه و محبت می کنی …تو را به خاطر لبخندت …دوست دارم …به خاطر تمامی حرکاتت…دوستت دارم …دختر از سخنان پسر بسیار خشنود شد …چند روز بعد …دختر تصادف کرد و به کما رفت…پسر نامه ای را کنار تخت او گذاشت…نامه بدین شرح بود …:عزیز دلم …تو رو به خاطر صدای گیرایت دوست دارم …اکنون دیگر حرف نمی زنی …پس نمی توانم دوستت داشته باشم …دوستت دارم …چون به من توجه و محبت می کنی …چون اکنون قادر به محبت کردن به من نیستی…نمی توانم دوستت داشته باشم…تو را به خاطر لبخندت و تمامی حرکاتت دوست دارم …آیا اکنون می توانی بخندی …؟می توانی هیچ حرکتی بکنی …؟پس دوستت ندارم …اگر عشق احتیاج به دلیل داشته باشد…در زمان هایی مثل الان…هیچ دلیلی برای دوست داشتنت ندارم…آیا عشق واقعا به دلیل نیاز دارد…؟نه هرگز…و من هنوز دوستت دارم
:: برچسبها:
عشق ,
نوشته شده در سه شنبه 26 شهريور 1392
بازدید : 428
نویسنده : علی جبلی
|
|
بیان عشق به روش متفاوت
یک دانشجوي چینی عاشق يکي از دختران
دانشگاهش مي شودو دوست داشت عشق خود را
به شيوه ي جديدي بيان کند او به دختراني که
در آن خوابگاه دانشجويي به سر مي بردند يک شکلات داد
و از عده ای از آنها خواست تا رأس
ساعت 8 شب چراغ اتاق خود را روشن و
از بقیه خواست که چراغ اتاق را خاموش نگه دارند
حالا ببينيد چه اتفاقي افتاد
....
I love U
:: موضوعات مرتبط:
داستان و مطالب عاشقانه ,
,
:: برچسبها:
خلاقیت ,
ابتکار ,
اثبات عشق ,
عشق ,
عاشقی ,
نوشته شده در یک شنبه 27 مرداد 1392
بازدید : 911
نویسنده : علی جبلی
|
|
دختري بود نابينا
که از خودش تنفر داشت
که از تمام دنيا تنفر داشت
و فقط يکنفر را دوست داشت
دلداده اش را
و با او چنين گفته بود
« اگر روزي قادر به ديدن باشم
حتي اگر فقط براي يک لحظه بتوانم دنيا را ببينم
عروس **** گاه تو خواهم شد »
:: موضوعات مرتبط:
داستان های عاشقانه ,
,
:: برچسبها:
داستان عاشقانه ,
رنگ عشق ,
عاشقانه ,
عشق ,
نوشته شده در جمعه 25 مرداد 1392
بازدید : 868
نویسنده : علی جبلی
|
|
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 55 صفحه بعد
|
|
|