نوشته شده در سه شنبه 30 مهر 1392
. . . :: موضوعات مرتبط: داستان و مطالب عاشقانه , داستان های فلسفی , , نوشته شده در دو شنبه 29 مهر 1392
اس ام اس های خنده دار جدید
قدیما چطور میرفتن سرِ چشمه آب میاوردن ؟ -------------------------------- بقیه در ادامه مطلب :: موضوعات مرتبط: داستان و مطالب عاشقانه , اس ام اس , اس ام اس های خنده دار جدید , , :: برچسبها: اس ام اس , های خنده دار , جدید , اس ام اس های خنده دار جدید , , نوشته شده در چهار شنبه 10 مهر 1392
این داستان کوتاه را در وبلاگی
ایتالیایی چاپ شده است. در ضمن این داستان نمره ۸۲ از ۱۰۰ را گرفته .
لوئیجی دلاپانته تفنگ شکاری همسایشان را قرض گرفت تا به شکار برود تا شاید با شکاری خانواده ۸ نفره گرسنه خود را سیر کند. از این جمع پسر ۱۰ ساله او آندره آ گفته بود که حاضر است گرسنه بماند و بمیرد ولی از گوشت حیوان شکار شده نخورد و این عقیده خود را دیشب به پدرش گفته بود . ولی لوئیجی چاره ای دیگر نداشت. از میان انبوه درختان جنگل ، رنگ خوشرنگ قهوه ای گوزنی را دید و گوشه ای کوچک از شاخ
سفید او را . پس بیدرنگ نشانه گرفت و شلیک کرد و مطمئن از اینکه شکار را زده سگ پشمالو و تنبل خودش به اسم کاتی را باز کرد تا محل شکار را پیدا کند .
بدنبال سگش راه افتاد نزدیک محل که شد، قطرات خون را دید و نزدیک و نزدیکتر …اما سگش دیگر جلوتر نمی رفت و لوئیجی از ترس اینکه مبادا اشتباها گراز یا خرسی را زخمی کرده و این دو حیوان اگر زخمی شوند بسیار خطرناکند همانجا ماند تا اینکه صدای ناله ای شنید صدای انسانی زخمی . با شتاب جلوتر رفت و پسرش آندره آ را نیمه جان یافت با کت بلندش به همان رنگ قهوه ای رنگ و کاغذی خون آلود در دستش . پدر و پسر فرصت رد وبدل کردن حرفی را پیدا نکردند و آندره آ در دم جان سپرد . پسر انگار فقط می خواست فقط یکبار دیگر چهره پدر را ببیند . پس از لحظاتی حزن آلود و معلوم لوئیجی کاغذ را از دست پسرش گرفت . کاغذی رسمی از روزنامه کوریره دلا سرا بدین مضمون جناب آقای لوئیجی دلاپانته نظر به اینکه داستان گوزن سرزمین من پسر شما آندره آ در جشنواره داستان نویسی ناحیه میلان حائز رتبه اول شده و جایزه ۲۰۰۰۰ یورویی این مسابقه را از آن خود کرده خواهشمند است جهت دریافت جایزه به همراه آندره آ در سوم ژوئن در سالن روزنامه در میلان حضور بهم رسانید در ضمن بلیطهای رفت و برگشت برای شما فرستاده شده است . در ضمن در کنار داستان زیبای پسرتان نامه ای هم بود از وضع بسیار بد مادی خانواده شما که این روزنامه افتخار دارد تا شما را برای دفتر پذیرش آگهی این روزنامه در جنوا استخدام نماید با شرط اینکه تمامی داستانهای آندره آ تا سن بیست سالگی در انحصار روزنامه برای چاپ باشد . :: موضوعات مرتبط: داستان و مطالب عاشقانه , داستان های فلسفی , ,
آنچه که آسان بدست آید، همیشه نخواهد ماند و آنچه که همیشه خواهد ماند، آسان بدست نخواهد آمد . . . :: موضوعات مرتبط: داستان و مطالب عاشقانه , , نوشته شده در جمعه 29 شهريور 1392
عکس های جالب از من و دوستانم رو برای اولیل بار انتشار کردیم.
ادامه عکس ها در ادامه مطلب ادامه مطلب مخصوص اعضای سایت میباشد. :: موضوعات مرتبط: داستان و مطالب عاشقانه , , نوشته شده در چهار شنبه 27 شهريور 1398
بخش عاشقانه ها راه اندازی شد...
*** اولین قسمت اس ام اس های ارسالی شما منتشر شد****
از همه اون کسایی که اس دادن متشکریم.. ممنونیم در بخش عاشقانه ها میتوانید مشاهده کنید برای ورود به بخش عاشقانه ها کلیک کنید. :: موضوعات مرتبط: داستان و مطالب عاشقانه , ,
تـنـهـایـی یـعـنـی . . .
:: موضوعات مرتبط: داستان و مطالب عاشقانه , ,
آرزو دارم فراموشت کنم اما چگونه؟ از نهیب سینه خاموشت کنم اما چکونه؟ آروز دارم در آغوشت کشم من بی مهابا دست خود را حلقه بر دوشت کنم اما چگونه؟ دست هایت را بگیرم پیش چشمانت بمیرم زلف خود را همچو تن پوشت کنم اما چگونه؟ سر به دامانت گذارم تا که جان در سینه دارم
خواب نازی در کنج آغوشت کنم اما چگونه؟ :: موضوعات مرتبط: داستان و مطالب عاشقانه , , نوشته شده در چهار شنبه 27 شهريور 1392
ینجا سرزمین واژه های وارونه است:
جایی که گنج، "جنگ" می شود درمان، "نامرد" می شود قهقه، "هق هق" می شود اما دزد همان "دزد" است درد همان "درد" و گرگ همان "گرگ"
:: موضوعات مرتبط: داستان و مطالب عاشقانه , , نوشته شده در سه شنبه 26 شهريور 1392
بزرگترین روانشناسان دنیایند ، دو چشمت
این قدر که امیدوارم می کنند ، به زندگی . . :: موضوعات مرتبط: داستان و مطالب عاشقانه , داستان های عاشقانه , , نوشته شده در سه شنبه 26 شهريور 1392
بیان عشق به روش متفاوت
یک دانشجوي چینی عاشق يکي از دختران
دانشگاهش مي شودو دوست داشت عشق خود را
به شيوه ي جديدي بيان کند او به دختراني که
در آن خوابگاه دانشجويي به سر مي بردند يک شکلات داد
و از عده ای از آنها خواست تا رأس
ساعت 8 شب چراغ اتاق خود را روشن و
از بقیه خواست که چراغ اتاق را خاموش نگه دارند
حالا ببينيد چه اتفاقي افتاد
....
I love U
:: موضوعات مرتبط: داستان و مطالب عاشقانه , , :: برچسبها: خلاقیت , ابتکار , اثبات عشق , عشق , عاشقی , نوشته شده در سه شنبه 26 شهريور 1392
دلبندم من دلم فقط ، روی دلِ تو بند می شود . . . ! :: موضوعات مرتبط: داستان و مطالب عاشقانه , , نوشته شده در سه شنبه 26 شهريور 1392
ﺩﺭ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﻣﻦ ..... ﮐﺴﯽ ﺑﻮﺳﻪ ﯼ ﻓﺮﺍﻧﺴﻮﯼ ﺑﻠﺪ ﻧﯿﺴﺖ !!.... ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻣﺜﻞ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﭘﻞ ﻋﺸﻖ ﻧﺪﺍﺭﺩ!!.....
ﺍﺯ ﺭﺯﻫﻠﻨﺪﯼ ﻫﻢ ﺧﺒﺮﯼ ﻧﯿﺴﺖ ......
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ....
ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯼ ﺩﻭﺭﻭﺑﺮﺕ .....
ﻣﻌﺸﻮﻗﺖ ﺭﺍ ﻓﻘﻂ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﮔﻮﺷﯽ ﺑﻮﺳﯿﺪﻩ ﺑﺎﺷﯽ...
:: موضوعات مرتبط: داستان و مطالب عاشقانه , , نوشته شده در دو شنبه 25 شهريور 1392
![]() گراهام بل عزیز تلفنی که زنگ نمی زند نیاز به اختراع نداشت !!
حوصله ات سر رفته بود " چسب قلب " اختراع می کردی ؛
می چسباندیم روی این ترک های قلب صاحب مرده مان
و غصه ی زنگ نخوردن ِ تلفنی که اختراعش کرده ای را
نمی خوردیم...
ساده بگویم گراهام بل عزیـــز !
حال ِ این روزهای مرا ، تــو هم مقصری...
:: موضوعات مرتبط: داستان و مطالب عاشقانه , ,
اشک ها قطره نیستند بلکه کلماتى هستند که مى افتند...
فقط بخاطر اینکه پیدا نمیکنند
کسى را که معنى این کلمات را بفهمد!
:: موضوعات مرتبط: داستان و مطالب عاشقانه , , نوشته شده در دو شنبه 25 شهريور 1392
(مخاطب خاص)
:: موضوعات مرتبط: داستان و مطالب عاشقانه , , نوشته شده در دو شنبه 25 شهريور 1392
:: موضوعات مرتبط: داستان و مطالب عاشقانه , ,
داﺷﺘﻢ ﺧﺎﻧﻪ را ﻣﺮﺗﺐ ﻣﯽ ﮐﺮدم
ﮐﻪ ﺣﺲ ﮐﺮدم
ﺑﺎﯾﺪ ھﻤﻪ ﭼﯿﺰ را در اﯾﻦ ﺟﮫﺎن رھﺎ ﮐﻨﻢ
وﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﮕﻮﯾﻢ
ﮐﻪ دوﺳﺘــﺖ دارم :: موضوعات مرتبط: داستان و مطالب عاشقانه , , نوشته شده در یک شنبه 24 شهريور 1392
دیوونگی یعنی : :: موضوعات مرتبط: داستان و مطالب عاشقانه , , نوشته شده در یک شنبه 24 شهريور 1392
یه اتاقی باشه گرمه گرم.. روشنه روشن.. تو باشی منم باشم.. کف اتاق سنگ باشه سنگ سفید.. تو منو بغلم کنی که نترسم.. که سردم نشه.. که نلرزم.. :: موضوعات مرتبط: داستان و مطالب عاشقانه , , نوشته شده در یک شنبه 24 شهريور 1392
یـــہ روز خــوبــ مــیـــآد !! :: موضوعات مرتبط: داستان و مطالب عاشقانه , , نوشته شده در یک شنبه 24 شهريور 1392
میدانی ...
:: موضوعات مرتبط: داستان و مطالب عاشقانه , , نوشته شده در یک شنبه 24 شهريور 1392
دلم میخواد ببینمت بازم بخندی تو نگام
من دارم میمیرم تو کجایی من باز بی قرارم
:: موضوعات مرتبط: داستان و مطالب عاشقانه , , نوشته شده در یک شنبه 24 شهريور 1392
به دنبال چه پایانی خلاف جاده ایستادی؟ :: موضوعات مرتبط: داستان و مطالب عاشقانه , , نوشته شده در یک شنبه 24 شهريور 1392
گرفته دلم ، کجایی که آرامم کنی ، کجایی که این غم یخ زده را در دلم آب کنی گرفته دلم ، کجایی که به درد دلهایم گوش کنی ، کجایی که مرا با بوسه هایت گرم کنی... نیستی و من در حسرت این لحظه ها نشسته ام ، نیستی و من بیشتر از همیشه خسته ام در لا به لای برگهای زندگی ، نیست برگی که از تو ننوشته باشم ، نیست روزی که از تو نگفته باشم امروز آمد و از تو گفتم ،نبودی و اشک از چشمانم ریخت و در همان گوشه نشستم ، دلم خالی نشد و گرفته دلم ، کجایی که دلم به سراغت بیاید گلم؟ نیستی و حتی سراغی از دلم نمیگیری ، یک روز نباشم که تو مثل من نمیمیری.... نمیبینی چشمهایم را ، نمیمانی تا دلم را ، به نقطه خوشبختی برسانی ، مرا به جایی آرام بکشانی تا خیالم راحت باشد از اینکه همیشه تو را خواهم داشت نمیخواهی دلم را ، نمیدانی راز درونم را ، نمیگذاری تا مثل گذشته دلم تنها به تو خوش باشد ، :: موضوعات مرتبط: داستان و مطالب عاشقانه , , نوشته شده در یک شنبه 24 شهريور 1392
کـــاش یکیــــ پیـــدا می شــــد
چشـمـاتـــــ ، بــــارون
:: موضوعات مرتبط: داستان و مطالب عاشقانه , ,
شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق
لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر شدن برنگشته،
در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه
میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه.مامان بابای
دختره پشت در داد میزنند: مریم ،
دخترم ، در را باز کن.مریم جان سالمی ؟؟؟
:: موضوعات مرتبط: داستان و مطالب عاشقانه , , نوشته شده در یک شنبه 24 شهريور 1392
اگر یک روز از زندگی من باقی مانده باشد از هر جای دنیا چمدان کوچکم را میبندم راه میافتم ایستگاه به ایستگاه… مرز به مرز… پیدایت میکنم ، کنارت مینشینم بهت میگم تا بی نهایت دوستت دارم… :: موضوعات مرتبط: داستان و مطالب عاشقانه , , نوشته شده در یک شنبه 24 شهريور 1392
هرگز فراموش نخواهم کرد.....انگار با پایین اومدن دمای هوا ، حال و هوای منم گرفته و داره....به زیر صفر می رسه و یخ زده......با خودت بردی همه چیزو ،...!......من باید به کدوم دلخوشی نداشته ام دلمو گرم کنم به زندگی بدون تو....اصلا مگه زندگی بدون تو معنایی داره همه چیمو بردی با خودت......حداقل تو یه نوشته ای از من داری که وقتی سردت شد بتونی بسوزونیشو خودتو باهاش گرم کنی :: موضوعات مرتبط: داستان و مطالب عاشقانه , , |
|
![]() تبلیغات
دانلود فول البوم از خواننده های ایرانی و خارجی
![]() موضوعات
![]() نویسندگان
![]() آرشیو مطالب
![]() مطالب تصادفی
![]() مطالب پربازدید
![]() دیگر موارد
|
|